وبلاگ

امروزه خواندن کتاب وقت تلف کردن است

👆 این پلیر آنلاین قابلیت افزایش سرعت دارد که می‌توانید سرعت مورد نظر را انتخاب کنید.

👆 این پلیر آنلاین قابلیت افزایش سرعت دارد که می‌توانید سرعت مورد نظر را انتخاب کنید.

متن پیاده شده کلیپ:

امروزه خواندن کتاب، وقت‌تلف‌کردن است. اگر دوست دارید بدونید چرا این نظریه رو دارم، تا انتهای کلیپ رو با من همراه باشید.

برای اینکه بگم این موضوع چرا اتفاق افتاده، چرا خواندن، خواندن کتاب مخصوصاً وقت‌تلف‌کردنه، باید یک سری بزنیم به بخشی از محصول ما به اسم وبینار گامی فراتر از عکس‌خوانی و تندخوانی. من در اون وبینار بخشی از مطالبی که گفتم رو اینجا می‌خوام صحبت بکنم. ما در اونجا گفتیم که اگر می‌خوایم در مورد گامی فراتر از عکس‌خوانی و تندخوانی و روش‌های این‌شکلی با هم صحبت بکنیم، باید در مورد چی‌ها صحبت کنیم. یعنی قبل از اینکه به عکس‌خوانی و تندخوانی برسیم، ماهیت ذهن در مطالعه رو بفهمیم و حتی بالاتر از اون، قبل از اینکه ماهیت ذهن در مطالعه رو بفهمیم، باید بدونیم ماهیت مطالعه یعنی چی و حتی بالاتر از اون، قبل از اینکه بفهمیم ماهیت مطالعه یعنی چی، باید بفهمیم ماهیت وجودی کتاب اصلاً برای چیه، چی هست که بخوایم حالا برسیم به این سؤال‌ها. پس اول از همه در مورد ماهیت وجود کتاب می‌خوایم با هم صحبت بکنیم.

اگر خیلی ساده بخوام توضیح بدم، یک نفر یک سری افکار، احساسات، علم، دانش، اشتیاق، شور، همه‌چیز توی ذهنش وجود داره حالا می‌خواد این‌ها رو برای یک موضوع خاص منتقل بکنه به یک زمان دیگه، به یک سری از افراد دیگه در یک مکان دیگه. اگر خیلی برگردیم به گذشته، تنها ابزاری که داشتن، نوشتن بود. اینکه بنویسن و اون شخصی که می‌خواست این افکار و احساسات و شور و اشتیاق و دانش و هر چیزی که داره رو منتقل بکنه، مجبور بود اون‌ها رو بیاره روی صفحۀ کتاب و اون‌ها می‌شدن کلماتی که نویسنده اون‌ها رو نوشته بود و این‌شکلی کتاب تولید می‌شه. یعنی کتاب می‌شه یکجورهایی ذهنیات شخصی که اون‌ها رو نوشته و اون‌ها رو در قالب کلمات ارائه کرده، همین. ماهیت وجودی کتاب یعنی این و اگر خلاصه بخوایم بگیم اینه: کتاب هارددیسکی برای انتقال اطلاعات بین ذهن‌هاست. مثل یک هارد می‌مونه. اومده این اطلاعات ذهن رو داخل این کتاب گذاشته، یک نفر دیگه حالا قراره چیکار بکنه؟ این اطلاعات رو بیاد دانلود بکنه. یعنی یک شخص دوم که می‌شه مطالعه‌کننده، چیکار می‌کنه؟ اصل کارش دانلود همون ذهنیات نویسنده از لابه‌لای متن کتاب به ذهن خودش هست و با این تعریف، مطالعه می‌شه این، اینجا همونطوری که پایین مشاهده می‌کنید. مطالعه یعنی دانلود مفاهیم ذهن نویسنده در ذهن خودمان. این تعریف دقیق مطالعه‌ست، نه حالا فقط کتاب. اگر کتاب باشه می‌شه مطالعۀ کتاب. اگر دیدن یک فیلم باشه، همین فیلمی که شما مشاهده می‌کنید، من می‌خوام یک سری مفاهیم رو به شما منتقل بکنم از طریق کلامم، تصویرم، زبان بدنم، پارپوینتی که هست. با تمام این ابزارها می‌خوام مفاهیمی که توی ذهنم هست رو به شما منتقل بکنم. اگر شما دریافت بکنی اون مفاهیم رو یعنی مطالعه کردی، دریافت کردی.

شنیدین که می‌گن مثلاً دارن روی یک موضوع خاصی دانشمندان مطالعه می‌کنن؟ به این معنی نیست که دارن فقط می‌خونن. آزمایش می‌کنن، بررسی می‌کنن، تحقیق می‌کنن. پس مطالعه به‌صورت کلی یعنی کشف‌کردن، دریافت‌کردن. درسته؟ حالا اگر برای کتاب باشه، می‌شه مطالعۀ کتاب. حالا برمی‌گردیم به اون جمله‌ای که اول کلیپ گفتم. بیینید گفتم اگر کتاب بخونی. من خواندن رو صحبت نمی‌کنم، مطالعه رو صحبت می‌کنم. خواندن یعنی کلمه‌کلمه بخونی فقط. مطالعه یعنی دریافت بکنی. پس حالا می‌رسیم به این جمله. اگر کلمات کتاب را خواندی و مفاهبم ذهن نویسنده رو درست نکردی، فقط وقتت رو تلف کردی. فقط تنها کاری که کردی اینه که کلمه‌ها رو خوندی. اون کلمه‌ها خودشون به‌شخصه یا به‌عنوان یک کلمه اصلاً مهم نیست. اون کلمه یا جمله که چند کلمه در کنار هم قرار می‌گیره می‌شه جمله، اون جمله هم مهم نیست. همۀ این‌ها موقعی معنی پیدا می‌کنه که بخواد یک مفهومی رو به شما منتقل بکنه و اگر شما اون رو دریافت نکنی، هر چقدر هم حرفه‌ای کلمات رو بخونی، هر چقدر هم سریع بخونی، کند بخونی، فرقی می‌کنه. تو اون مفهوم رو دریافت نکردی، پس یعنی وقتت رو تلف کردی.

حالا یک سؤال. آیا مفاهیم ذهن نویسنده تک‌بعدیه؟ چون کتابی که ما داریم می‌بینیم تک‌بعدیه یعنی فقط با کلماته. شاید اون کلمات بتونن یک سری کارهایی در ذهن ما انجام بدن که بشه چندبعدی، مثلاً ما تصویرسازی بکنیم؛ ولی خودش شکل کلیش تک‌بعدیه. حالا آیا ذهن نویسنده، اون چیزهایی که توی ذهنش بوده تک‌بعدی بوده یعنی فقط من بوده؟ نه. تصویر بوده، احساس بوده، شور بوده، اشتیاق بوده، نفرت بوده، دانش بوده. همۀ این‌ها با هم بوده؛ ولی مجبور بوده در قالب کلمات بیاره. حالا اگر خیلی خوب کار کرده باشه می‌تونه بخش بیشتری از اون ذهنیاتش رو منتقل بکنه داخل کتاب. اگر نویسندۀ ضعیفی باشه، کم‌تر. بعد از اون‌طرف اگر مطالعه‌کننده یک شخص حرفه‌ای باشه، بدونه چطور اون مفاهیم رو دریافت بکنه، به‌قولی می‌تونه درصد بیشتری از ذهنیت نویسنده رو دریافت بکنه. اگر نتونه، درصد کمی رو دریافت می‌کنه؛ اما به‌صورت کلی پس مفاهیم ذهن نویسنده تک‌بعدی نیست و درسته میاد در قالب متن؛ اما اون متن یک روح داره. انگار همۀ اون شور و اشتیاق و احساس و گریه و نفرت و این‌ها داخل اون متن جای گرفته؛ ولی اگر فقط بخوایم به کلمات دقت بکنیم، فقط بخویم به کلمه‌کلمه دقت بکنیم، شاید نتونیم اون‌همه مفاهیم رو از تمام ابعادش دریافت بکنیم.

رسیدیم به اینکه بله، چندبعدیه. قطعاً احساسات و همۀ ذهنیت چندبعدیه. حالا سؤال اینه که آیا ابزار دانلود مفاهیم چندبعدی فقط یک مورده؟ یعنی ما با یک روش یا یک مورد می‌تونیم چندبعدی رو دریافت بکنیم یا نه؟ و یک سؤال دیگه، اگر مفاهیم نویسنده رو حسش بکنیم، آیا باید حتماً روخوانی بکنیم؟ به یک شکلی از یک طریقی مفاهیم به وجود ما منتقل بشه، آیا لازمه باز هم روخوانی بکنیم؟ این‌ها سؤالاتیه که من در کلیپ‌های آینده، حالا نه فقط کلیپ بعدی، کلیپ‌های آینده سعی می‌کنم پاسخ بدم؛ اما تا زمانی که حالا به اون کلیپی برسیم که پاسخ این سؤالات رو داشته باشیم، حتماً سخنرانی دکتر دیوید ایگلمن رو که ایشون هستن همونطوری که در تصویر مشاهده می‌کنید، در سایت TED مشاهده بکنید. زیرنویس فارسی هم داره، فوق‌العاده‌ست. اون رو که ببینید متوجه می‌شید یک‌کم که یعنی چی حسش بکنین. ایشون در مورد یک دستگاهی که اختراع کرده بودن صحبت می‌کنن. دکتر دیوید ایگلمن حتماً جست‌و‌جو بکنید و سخنرانی TED ایشون رو مشاهده بکنید و روی این سؤالات فکر بکنید. ما تا کلیپ‌های آینده، چند کلیپ بعد به پاسخ این سؤالات می‌رسیم. تا کلیپ‌های بعدی فعلاً خدانگهدار.

به این مطلب رای دهید

دوره های آموزشی مرتبط

قبل از نوشتن نظر خود لطفا قوانین دیدگاه‌گذاری در مجموعه روش مطالعه را در این صفحه مطالعه کنید.

هیچ نظری وجود ندارد

× شما برای نظر دهی باید وارد شوید

در حال پردازش